مادر بهش گفت: ابراهیم، سرما اذیتت نمی کنه؟
گفت: نه مادر، هوا خیلی سرد نیست.
هوا خیلی سرد بود، ولی نمی خواست ما را توی خرج بیندازد.
دلم نیامد؛ همان روز رفتم و یک کلاه برایش خریدم. صبح فردا، کلاه را سرش کشید و رفت. ظهر که برگشت، بدون کلاه بود!
گفتم: کلاهت کو؟ گفت: اگر بگم، دعوام نمی کنی؟ گفتم: نه مادر؛ مگه چیکارش کردی؟
گفت: یکی از بچه های مدرسه مون با دمپایی میاد؛ امروز سرما خورده بود؛ دیدم کلاه برای اون واجب تره.
االهم عجل الولیک الفرج
سلام بر آنهایی که از همه چیز گذشتند تا ما به هر چه میخواهیم برسیم
سلام بر آنهایی که قامت راست کردند تا قامت ما خم نشود
سلام بر آنهایی که به نفس افتادند تا ما از نفس نیافتیم
سلام بر آنهایی که رفتند تا ما بمانیم
سلام بر مردان خدا
سلام بر شهدا ...!